با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Open-minded

    oʊpənˈmaɪndɪd əʊpənˈmaɪndɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    روشن‌فکر، آزاداندیش، خالی از تعصب، دارای دید باز، پذیرای عقاید و افکار نو یا متفاوت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - She is known for being open-minded and always willing to consider different perspectives.
    - او روشن‌فکر است و همیشه به در نظر گرفتن دیدگاه‌های مختلف تمایل دارد.
    - Being open-minded allows for personal growth and a greater understanding of the world.
    - آزاداندیش بودن امکان رشد شخصی و درک بیشتر جهان را فراهم می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد open-minded

    1. adjective receptive
      Synonyms: acceptant, acceptive, approachable, broad-minded, impartial, interested, observant, open to suggestions, perceptive, persuadable, swayable, tolerant, unbiased, understanding

    ارجاع به لغت open-minded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «open-minded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/open-minded

    لغات نزدیک open-minded

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار