با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Run Into

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb B2
    برخوردن، مواجه شدن
  • phrasal verb
    به طور تصادفی کسی را دیدن
  • phrasal verb
    (هزینه و قیمت و تعداد) بالغ شدن بر، رسیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد run into

  1. phrasal verb Enter by running
  2. phrasal verb Collide with
  3. phrasal verb Encounter or meet unexpectedly
  4. phrasal verb to experience something unexpectedly
  5. phrasal verb Reach a large figure

ارجاع به لغت run into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/run-into

لغات نزدیک run into

پیشنهاد بهبود معانی