با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Out-and-out

ˈaʊtˈnaʊt ˈaʊtndˈaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تمام‌عیار، تمام‌وکمال، محض، کامل، حسابی (معمولاً برای تأکید بر چیزهای بد و منفی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She was an out-and-out liar, never telling the truth about anything.
- او دروغگویی تمام‌عیار بود و هرگز در مورد هیچ‌چیزی حقیقت را نمی‌گفت.
- The out-and-out failure of the project was a result of poor planning and execution.
- شکست محض پروژه نتیجه‌ی برنامه‌ریزی و اجرای ضعیف بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out-and-out

  1. adjective complete
    Synonyms: absolute, arrant, consummate, downright, full, outright, perfect, thorough, thoroughgoing, through-and-through, total, uncompromising, undiminished, unmitigated, unqualified, utter, whole

ارجاع به لغت out-and-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out-and-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/out-and-out

لغات نزدیک out-and-out

پیشنهاد بهبود معانی