فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Out-and-out

ˈaʊtˈnaʊt ˈaʊtndˈaʊt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

تمام‌عیار، تمام‌وکمال، محض، کامل، حسابی (معمولاً برای تأکید بر چیزهای بد و منفی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She was an out-and-out liar, never telling the truth about anything.

او دروغگویی تمام‌عیار بود و هرگز در مورد هیچ‌چیزی حقیقت را نمی‌گفت.

The out-and-out failure of the project was a result of poor planning and execution.

شکست محض پروژه نتیجه‌ی برنامه‌ریزی و اجرای ضعیف بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out-and-out

  1. adjective complete
    Synonyms:
    full total perfect absolute thorough utter whole outright unqualified downright undiminished uncompromising thoroughgoing unmitigated consummate arrant through-and-through

ارجاع به لغت out-and-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out-and-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-and-out

لغات نزدیک out-and-out

پیشنهاد بهبود معانی