با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Utter

ˈʌt̬ər ˈʌtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    uttered
  • شکل سوم:

    uttered
  • سوم‌شخص مفرد:

    utters
  • وجه وصفی حال:

    uttering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb C2
مطلق، بهحداکثر، به اعلی درجه، کاملاً، جمعاً، حداعلی، غیرعادی، ادا کردن، گفتن، فاش کردن، به زبان آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- utter nonsense!
- یاوه‌گویی محض!
- the city's utter destruction
- ویرانی کامل شهر
- Two utter strangers came.
- دو فرد کاملاً غریبه آمدند.
- This is utterly impossible.
- این کاملاً غیرممکن است.
- Fountains that uttered glittering streams of water.
- فواره‌هایی که جهانه‌های درخشان آب را به هوا می‌فرستادند.
- The sinner tried to but could not utter the name of God.
- آن گناهکار کوشید ولی نتوانست نام خدا را به زبان بیاورد.
- Not a single word was uttered.
- اصلاً سخنی گفته نشد.
- No one dared to utter any criticism of that leader.
- هیچ‌کس جرئت نمی‌کرد هیچ‌گونه انتقادی از آن رهبر به زبان بیاورد.
- He uttered a contemptuous laugh.
- خنده‌ی تحقیر‌آمیزی کرد.
- Spectators uttered a long whistle.
- تماشاچیان سوت طولانی کشیدند.
- Hassan uttered a sigh of relief.
- حسن نفس راحتی کشید.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد utter

  1. adjective outright, absolute
    Synonyms: all-fired, arrant, blasted, blessed, blooming, complete, confounded, consummate, downright, entire, flat-out, infernal, out-and-out, perfect, pure, sheer, stark, straight-out, thorough, thoroughgoing, total, unmitigated, unqualified
    Antonyms: incomplete, uncertain
  2. verb say, reveal
    Synonyms: affirm, air, announce, articulate, assert, asseverate, blurt, bring out, chime, chin, come out with, declaim, declare, deliver, disclose, divulge, ejaculate, enunciate, exclaim, express, give words to, go, jaw, lip, make known, modulate, mouth, mutter, proclaim, promulgate, pronounce, publish, put into words, recite, shout, speak, spiel, state, talk, throw out, verbalize, vocalize, voice, whisper
    Antonyms: conceal, hide

ارجاع به لغت utter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «utter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/utter

لغات نزدیک utter

پیشنهاد بهبود معانی