آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ بهمن ۱۴۰۳

    Utter

    ˈʌt̬ər ˈʌtə

    گذشته‌ی ساده:

    uttered

    شکل سوم:

    uttered

    سوم‌شخص مفرد:

    utters

    وجه وصفی حال:

    uttering

    معنی utter | جمله با utter

    verb - transitive formal C2

    بر زبان آوردن، اظهار کردن، ادا کردن، بیان کردن، ابراز کردن، گفتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Iman uttered her name in disbelief.

    ایمان با ناباوری نام او را بر زبان آورد.

    He uttered his thoughts aloud for everyone to hear.

    او افکارش را با صدای بلند بیان کرد تا همه او را بشنوند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The actors uttered their lines perfectly during the performance.

    در طول نمایش، بازیگران دیالوگ‌هایشان را به‌طرز بی‌نقصی ادا کردند.

    verb - transitive formal C2

    (صدا) تولید کردن، ایجاد کردن، درآوردن، (آه، ناله و...) برآوردن، کردن، (فریاد و...) کشیدن، برآوردن، زدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    She uttered a soft sigh when she heard the news.

    هنگام شنیدن خبر، آه آرامی کشید.

    The baby began to utter sounds that resembled words.

    نوزاد شروع به تولید صداهایی کرد که شبیه کلمات بودند.

    adjective C2

    محض، صِرف، کامل، مطلق، تمام‌عیار، تمام‌وکمال

    The utter silence in the room was deafening.

    سکوت مطلق اتاق کرکننده بود.

    His explanation was utter nonsense, lacking any logical basis.

    توضیح او یاوه‌گویی محض بود و هیچ پایه‌ی منطقی‌ای نداشت.

    adjective

    به‌حد اعلا، به‌شدت، به‌غایت، به حداکثر، شدیداً، بسیار زیاد، نهایت، شدید

    He expressed utter joy upon receiving the award.

    او هنگام دریافت جایزه، شادی بسیار زیاد خود را ابراز کرد.

    For him, watching the sunset over the ocean was utter bliss.

    برای او، تماشای غروب در کنار اقیانوس نهایت سعادت بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد utter

    1. adjective outright, absolute
      Synonyms:
      absolute complete total entire perfect pure sheer thorough unqualified consummate downright thoroughgoing stark flat-out arrant straight-out unmitigated confounded blasted infernal all-fired blooming blessed
      Antonyms:
      incomplete uncertain
    1. verb say, reveal
      Synonyms:
      speak state express declare announce reveal make known voice articulate pronounce disclose divulge publish assert verbalize vocalize deliver proclaim put into words air recite ejaculate exclaim throw out bring out go talk mutter whisper mouth jaw lip enunciate promulgate spiel blurt come out with chime chin asseverate modulate
      Antonyms:
      hide conceal

    سوال‌های رایج utter

    گذشته‌ی ساده utter چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده utter در زبان انگلیسی uttered است.

    شکل سوم utter چی میشه؟

    شکل سوم utter در زبان انگلیسی uttered است.

    وجه وصفی حال utter چی میشه؟

    وجه وصفی حال utter در زبان انگلیسی uttering است.

    سوم‌شخص مفرد utter چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد utter در زبان انگلیسی utters است.

    ارجاع به لغت utter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «utter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/utter

    لغات نزدیک utter

    • - utrillo
    • - uttar pradesh
    • - utter
    • - utterance
    • - utterer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.