فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Strew

struː struː

گذشته‌ی ساده:

strewed

شکل سوم:

strewn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

ریختن، پاشیدن، پخش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The room was strewn with paper and broken glass.

توی اتاق، کاغذ و شیشه شکسته پخش و پلا بود.

They strew the floor with straw.

کف اتاق را با کاه پوشاندند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Flowers are strewn on the path of the bride.

در مسیر عروس گل می‌پاشند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strew

  1. verb to extend over a wide area
    Synonyms:
    spread distribute scatter disperse diffuse circulate disseminate radiate
  1. verb spread by scattering ( is archaic)
    Synonyms:
    spread cover toss straw

ارجاع به لغت strew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strew

لغات نزدیک strew

پیشنهاد بهبود معانی