ریختن، پاشیدن، پخش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The room was strewn with paper and broken glass.
توی اتاق، کاغذ و شیشه شکسته پخش و پلا بود.
They strew the floor with straw.
کف اتاق را با کاه پوشاندند.
Flowers are strewn on the path of the bride.
در مسیر عروس گل میپاشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strew