آخرین به‌روزرسانی:

Televise

ˈteləvaɪz ˈteləvaɪz

گذشته‌ی ساده:

televised

شکل سوم:

televised

سوم‌شخص مفرد:

televises

وجه وصفی حال:

televising

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb

در تلویزیون نشان دادن، برنامه تلویزیونی ترتیب دادن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The Olympic Games are going to be televised.

مسابقات المپیک از تلویزیون پخش خواهد شد.

a televised interview

مصاحبه‌ی تلویزیونی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد televise

  1. verb broadcast
    Synonyms:
    transmit air announce communicate show beam put on the air go on the air put on television be on the air go on the airwaves simulcast

سوال‌های رایج televise

گذشته‌ی ساده televise چی میشه؟

گذشته‌ی ساده televise در زبان انگلیسی televised است.

شکل سوم televise چی میشه؟

شکل سوم televise در زبان انگلیسی televised است.

وجه وصفی حال televise چی میشه؟

وجه وصفی حال televise در زبان انگلیسی televising است.

سوم‌شخص مفرد televise چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد televise در زبان انگلیسی televises است.

ارجاع به لغت televise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «televise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/televise

لغات نزدیک televise

پیشنهاد بهبود معانی