گذشتهی ساده:
televisedشکل سوم:
televisedسومشخص مفرد:
televisesوجه وصفی حال:
televisingدر تلویزیون نشان دادن، برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Olympic Games are going to be televised.
مسابقات المپیک از تلویزیون پخش خواهد شد.
a televised interview
مصاحبهی تلویزیونی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «televise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/televise