فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Category

ˈkæt̬əɡri ˈkætəɡri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    categories

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    دسته، زمره، طبقه، رسته، رده، مقوله
    • - Books can be divided into five categories.
    • - کتاب‌ها را می‌توان به پنج دسته تقسیم کرد.
    • - Acquired and instinctive skills are two separate categories.
    • - مهارت‌های اکتسابی و غریزی دو مقوله‌ی مجزا هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد category

  1. noun classification, type
    Synonyms: class, department, division, grade, group, grouping, head, heading, kind, league, level, list, order, pigeonhole, rank, section, sort, tier

لغات هم‌خانواده category

ارجاع به لغت category

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «category» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/category

لغات نزدیک category

پیشنهاد بهبود معانی