با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Categorization

ˌkætəɡərəˈzeɪʃən ˌkætəɡərəˈzeɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    categorizations

معنی

noun
رسته‌بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد categorization

  1. noun The act of distributing things into classes or categories of the same type
    Synonyms: classification, categorisation, compartmentalization, compartmentalisation, assortment, sorting
  2. noun A way or condition of being arranged
    Synonyms: order, classification, arrangement, deployment, disposal, disposition, distribution, formation, grouping, layout, lineup, organization, placement, sequence, categorisation

لغات هم‌خانواده categorization

ارجاع به لغت categorization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «categorization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/categorization

لغات نزدیک categorization

پیشنهاد بهبود معانی