به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deployment

dəˌplɔɪmənt dɪˈploɪmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deployments

معنی

  • noun C1
    آرایش قشون، (نظامی) تفرقه، گسترش، قرارگیری قشون یا نیرو، رزم‌آرایی، آرایش نظامی، گسترش، صف‌آرایی، استقرار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deployment

  1. noun A way or condition of being arranged
    Synonyms: order, arrangement, categorization, classification, disposal, disposition, distribution, formation, grouping, layout, lineup, organization, placement, sequence

ارجاع به لغت deployment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deployment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deployment

لغات نزدیک deployment

پیشنهاد بهبود معانی