شکل جمع:
tiersرده، سطح، لایه
The company offers different pricing tiers for their software
این شرکت سطوح مختلف قیمتگذاری را برای نرمافزار خود ارائه میدهد.
The athletes competed in different tiers of competition based on their skill level.
ورزشکاران بر اساس میزان مهارت خود در ردههای مختلف مسابقات به رقابت پرداختند.
ردیف (نیمکت یا صندلی)، لایه (کیک و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cake had three tiers.
این کیک سه لایه داشت.
The stadium had multiple tiers of seating.
استادیوم چندین ردیف صندلی داشت.
ردیف کردن، ردیف شدن
The chef decided to tier the appetizers.
سرآشپز تصمیم گرفت پیشغذاها را ردیف کند.
The gardener decided to tier the flowers for a more visually appealing look.
باغبان تصمیم گرفت گلها را ردیف کند تا ظاهری جذابتر به آنها بدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tier» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tier