شکل جمع:
cabsکابین، اتاقک راننده، جایگاه راننده (قسمت جلویی وسایل نقلیهی بزرگ که محل استقرار راننده است)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The cab of the truck was spacious and comfortable.
کابین کامیون جادار و راحت بود.
The bus driver adjusted the seat in her cab before departing.
رانندهی اتوبوس قبلاز حرکت، صندلی جایگاه خود را تنظیم کرد.
تاکسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I hailed a cab to the airport.
من با تاکسی به فرودگاه رفتم.
He paid the cab driver before getting out.
او قبلاز پیاده شدن به رانندهتاکسی پول داد.
قدیمی درشکه، کالسکه (که از آن برای حملونقل استفاده میشد)
The cab stopped in front of the bustling marketplace.
درشکه جلوی بازار شلوغ توقف کرد.
Passengers climbed into the cab after the show.
مسافران پساز نمایش سوار کالسکه شدند.
(CAB) دفتر مشاورهی شهروندان (سازمانی در بریتانیا که به افراد دارای مشکلات حقوقی و مالی مشاورهی رایگان میدهد)
The CAB offers free legal advice to those in need.
دفتر مشاورهی شهروندان به افراد نیازمند مشاورهی حقوقی رایگان ارائه میدهد.
She recommended the CAB for anyone facing housing problems.
او برای افراد مواجه با مشکلات مسکن، دفتر مشاورهی شهروندان را پیشنهاد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cab» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cab