گریزان، فرار، طفره زن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the evasive answers of a dishonest servant
پاسخهای گریزجویانهی نوکر نادرست
an evasive prey
شکار گریزپای
When he saw the superior enemy force, he resorted to evasive action.
وقتی نیروی برتر دشمن را دید کوشید به عملیات گریزگرانه متوسل شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «evasive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evasive