با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Evasive

ɪˈveɪsɪv ɪˈveɪsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گریزان، فرار، طفره زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the evasive answers of a dishonest servant
- پاسخ‌های گریزجویانه‌ی نوکر نادرست
- an evasive prey
- شکار گریزپای
- When he saw the superior enemy force, he resorted to evasive action.
- وقتی نیروی برتر دشمن را دید کوشید به عملیات گریزگرانه متوسل شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evasive

  1. adjective deceitful, tricky
    Synonyms: ambiguous, cagey, casuistic, casuistical, cunning, deceptive, devious, dissembling, elusive, elusory, equivocating, false, fugitive, greasy, indirect, intangible, lying, misleading, oblique, prevaricating, shifty, shuffling, slippery, sly, sophistical, stonewalling, unclear, vague
    Antonyms: direct, forthright, honest, ready, straight, straightforward

ارجاع به لغت evasive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evasive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evasive

لغات نزدیک evasive

پیشنهاد بهبود معانی