آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ شهریور ۱۴۰۴

    Misguided

    mɪsˈɡaɪdɪd mɪsˈɡaɪdɪd

    معنی misguided | جمله با misguided

    adjective

    گمراه، نابجا، نادرست، غلط، بی‌جهت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He was shot as he made a misguided attempt to stop the robbers single-handed.

    او به‌ دلیل تلاش نابجای خود برای اینکه می‌خواست به تنهایی دزدها را متوقف کند، تیر خورد.

    a misguided attempt to bring her parents back together

    تلاش بی‌جهت برای دوباره آشتی دادن والدینش

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد misguided

    1. adjective ill-advised, deluded
      Synonyms:
      wrong unwise foolish misled mistaken confused deceived erroneous imprudent unreasonable unwarranted injudicious indiscreet misplaced disinformed uncalled for inexpedient bum-steer led up the garden path faked-out stonewalled bearded
      Antonyms:
      well-guided

    سوال‌های رایج misguided

    معنی misguided به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «misguided» در زبان فارسی به «گمراه‌شده» یا «نادرست هدایت‌شده» و «نابجا» ترجمه می‌شود.

    این واژه به فرد، گروه یا تصمیمی اشاره دارد که مسیر، راهنمایی یا تصمیم‌گیری او اشتباه، نادرست یا بدون درک کافی از واقعیت‌ها و شرایط بوده است. «misguided» معمولاً بار منفی دارد و نشان‌دهنده‌ی نتیجه‌ی اشتباه یا انتخابی است که بر پایه‌ی اطلاعات ناقص، برداشت غلط یا هدایت اشتباه انجام شده است.

    از نظر معنایی، وقتی گفته می‌شود یک اقدام یا تصمیم misguided است، منظور این است که فرد یا گروه با نیت درست یا تلاش برای رسیدن به هدفی مشخص عمل کرده‌اند، اما راه یا روش انتخاب‌شده نادرست بوده و ممکن است نتایج نامطلوبی به بار آورده باشد. برای مثال، «a misguided policy» به معنای «سیاستی نادرست یا اشتباه هدایت‌شده» است که علی‌رغم هدف‌گذاری اولیه، اثرات منفی یا ناکارآمدی داشته است.

    در زندگی روزمره، واژه‌ی misguided می‌تواند به رفتارهای فردی یا گروهی اطلاق شود. وقتی کسی بر اساس اطلاعات ناقص یا تصورات غلط تصمیم می‌گیرد، گفته می‌شود رفتار او misguided است. این واژه تأکید می‌کند که خطا ناشی از هدایت یا درک نادرست است، نه لزوماً از بدخواهی یا نیت منفی. برای مثال، «He was misguided in his attempt to help» یعنی «او در تلاشش برای کمک، مسیر نادرستی را انتخاب کرده بود».

    از نظر ادبی و فرهنگی، misguided اغلب در آثار داستانی و متون انتقادی به‌کار می‌رود تا تفاوت بین قصد و نتیجه را نشان دهد. شخصیت‌های misguided معمولاً افرادی هستند که تلاش دارند به هدفی برسند، اما به دلیل خطای محاسباتی، اطلاعات ناکافی یا تأثیر دیگران، مسیر نادرست را انتخاب می‌کنند. این ویژگی باعث شده تا واژه‌ی misguided نمادی از اشتباهات انسانی، ناآگاهی یا اثرات راهنمایی غلط در ادبیات و نقد اجتماعی باشد.

    در متون رسمی و تحلیلی، misguided کاربرد گسترده‌ای دارد. محققان و نویسندگان از آن برای توصیف تصمیمات نادرست در سیاست، اقتصاد، مدیریت یا هر حوزه‌ای که تصمیم‌گیری انسانی نقش دارد استفاده می‌کنند. این واژه کمک می‌کند تا بتوانیم تحلیل کنیم چرا یک تصمیم یا مسیر خاص نتیجه‌ی مطلوب نداشته است، بدون اینکه مستقیماً به نیت یا اخلاق فرد اشاره کنیم. misguided ترکیبی از نقد، تحلیل و تبیین علت خطا را به‌طور همزمان ارائه می‌دهد.

    ارجاع به لغت misguided

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misguided» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misguided

    لغات نزدیک misguided

    • - misgovern
    • - misguide
    • - misguided
    • - mishandle
    • - mishanter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.