آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Misguided

mɪsˈɡaɪdɪd mɪsˈɡaɪdɪd

معنی misguided | جمله با misguided

adjective

گمراه، نابجا، نادرست، غلط، بی‌جهت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was shot as he made a misguided attempt to stop the robbers single-handed.

او به‌ دلیل تلاش نابجای خود برای اینکه می‌خواست به تنهایی دزدها را متوقف کند، تیر خورد.

a misguided attempt to bring her parents back together

تلاش بی‌جهت برای دوباره آشتی دادن والدینش

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد misguided

  1. adjective ill-advised, deluded
    Synonyms:
    wrong unwise foolish misled mistaken confused deceived erroneous imprudent unreasonable unwarranted injudicious indiscreet misplaced disinformed uncalled for inexpedient bum-steer led up the garden path faked-out stonewalled bearded
    Antonyms:
    well-guided

سوال‌های رایج misguided

معنی misguided به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «misguided» در زبان فارسی به «گمراه‌شده» یا «نادرست هدایت‌شده» و «نابجا» ترجمه می‌شود.

این واژه به فرد، گروه یا تصمیمی اشاره دارد که مسیر، راهنمایی یا تصمیم‌گیری او اشتباه، نادرست یا بدون درک کافی از واقعیت‌ها و شرایط بوده است. «misguided» معمولاً بار منفی دارد و نشان‌دهنده‌ی نتیجه‌ی اشتباه یا انتخابی است که بر پایه‌ی اطلاعات ناقص، برداشت غلط یا هدایت اشتباه انجام شده است.

از نظر معنایی، وقتی گفته می‌شود یک اقدام یا تصمیم misguided است، منظور این است که فرد یا گروه با نیت درست یا تلاش برای رسیدن به هدفی مشخص عمل کرده‌اند، اما راه یا روش انتخاب‌شده نادرست بوده و ممکن است نتایج نامطلوبی به بار آورده باشد. برای مثال، «a misguided policy» به معنای «سیاستی نادرست یا اشتباه هدایت‌شده» است که علی‌رغم هدف‌گذاری اولیه، اثرات منفی یا ناکارآمدی داشته است.

در زندگی روزمره، واژه‌ی misguided می‌تواند به رفتارهای فردی یا گروهی اطلاق شود. وقتی کسی بر اساس اطلاعات ناقص یا تصورات غلط تصمیم می‌گیرد، گفته می‌شود رفتار او misguided است. این واژه تأکید می‌کند که خطا ناشی از هدایت یا درک نادرست است، نه لزوماً از بدخواهی یا نیت منفی. برای مثال، «He was misguided in his attempt to help» یعنی «او در تلاشش برای کمک، مسیر نادرستی را انتخاب کرده بود».

از نظر ادبی و فرهنگی، misguided اغلب در آثار داستانی و متون انتقادی به‌کار می‌رود تا تفاوت بین قصد و نتیجه را نشان دهد. شخصیت‌های misguided معمولاً افرادی هستند که تلاش دارند به هدفی برسند، اما به دلیل خطای محاسباتی، اطلاعات ناکافی یا تأثیر دیگران، مسیر نادرست را انتخاب می‌کنند. این ویژگی باعث شده تا واژه‌ی misguided نمادی از اشتباهات انسانی، ناآگاهی یا اثرات راهنمایی غلط در ادبیات و نقد اجتماعی باشد.

در متون رسمی و تحلیلی، misguided کاربرد گسترده‌ای دارد. محققان و نویسندگان از آن برای توصیف تصمیمات نادرست در سیاست، اقتصاد، مدیریت یا هر حوزه‌ای که تصمیم‌گیری انسانی نقش دارد استفاده می‌کنند. این واژه کمک می‌کند تا بتوانیم تحلیل کنیم چرا یک تصمیم یا مسیر خاص نتیجه‌ی مطلوب نداشته است، بدون اینکه مستقیماً به نیت یا اخلاق فرد اشاره کنیم. misguided ترکیبی از نقد، تحلیل و تبیین علت خطا را به‌طور همزمان ارائه می‌دهد.

ارجاع به لغت misguided

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misguided» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misguided

لغات نزدیک misguided

پیشنهاد بهبود معانی