امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Senility

səˈnɪləti sɪˈnɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پیری، کهولت، سالخوردگی، خرف بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد senility

  1. noun The condition of being senile
    Synonyms: dotage, caducity, old age, senile dementia, second-childhood, anecdotage, feebleness, anility, infirmity, decline, alzheimer-s-disease, decrepitude, senescence, sere and yellow leaf
    Antonyms: youth, infancy, childhood

ارجاع به لغت senility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «senility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/senility

لغات نزدیک senility

پیشنهاد بهبود معانی