با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Senility

səˈnɪləti sɪˈnɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    پیری، کهولت، سالخوردگی، خرف بودن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد senility

  1. noun The condition of being senile
    Synonyms: dotage, caducity, old age, senile dementia, second-childhood, anecdotage, feebleness, anility, infirmity, decline, alzheimer-s-disease, decrepitude, senescence, sere and yellow leaf
    Antonyms: youth, infancy, childhood

ارجاع به لغت senility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «senility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/senility

لغات نزدیک senility

پیشنهاد بهبود معانی