ضعف، ناتوانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
one of the infirmities of old age
یکی از دردهای پیری
A friend should bear a friend's infirmities.
(شکسپیر) دوست باید با نکات ضعف دوست خود بسازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «infirmity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infirmity