شکل جمع:
confinementsتحدید، زندان بودن، زایمان، بستری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her previous confinements were very easy.
زایمانهای قبلی او خیلی آسان بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confinement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confinement