شکل جمع:
paybacksاقتصاد برگشت سرمایه، سود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
Shareholders are awaiting a cash payback from the deal.
سرمایهداران منتظر سود نقدیشان از معامله هستند.
payback period
دوره بازگشت سرمایه
پاداش، نتیجه، سزا، اجر، عوض، تقاص
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The problems she was experiencing felt like payback for her past mistakes.
انگار مشکلاتی که از سر میگذراند نتیجه اشتباهات گذشتهاش بود.
I guess it’s payback time.
فکر کنم وقت تقاص پس دادن است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «payback» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/payback