حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی instalment است.
(در پرداخت بدهی و غیره) قسط
the payment of monthly installments
پرداخت اقساط ماهانه
by installment
بهطور قسطی
a loan installment
قسط وام
(نمایش تلویزیونی و رادیویی - داستان مجله و غیره) بخش، سری، قسمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an installment show
نمایش سریالی
The next installment of the story will be published next week.
بخش دیگر داستان هفتهی آینده منتشر خواهد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «installment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/installment