۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Installed

سوم‌شخص مفرد:

installs

وجه وصفی حال:

installing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

نصب‌شده، راه‌اندازی‌شده

the installed software

نرم‌افزار نصب‌شده

the installed washing machine

ماشین لباسشوییِ راه‌اندازی‌شده

adjective

(به شغل یا سِمَتی) منصوب‌شده، گمارده‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the installed mayor

شهردار منصوب‌شده

The installed coach was fired.

مربیِ منصوب‌شده، اخراج شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد installed

  1. adjective set up
    Synonyms:
    established equipped put up initiated inaugurated connected

سوال‌های رایج installed

وجه وصفی حال installed چی میشه؟

وجه وصفی حال installed در زبان انگلیسی installing است.

سوم‌شخص مفرد installed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد installed در زبان انگلیسی installs است.

ارجاع به لغت installed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «installed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/installed

لغات نزدیک installed

پیشنهاد بهبود معانی