سومشخص مفرد:
inauguratesوجه وصفی حال:
inaugurating(در مراسم رسمی) منصوبشده، گماردهشده
the inaugurated mayor
شهردار منصوبشده
The inaugurated President was killed after the inauguration ceremony.
رئیسجمهور منصوبشده پس از مراسم تحلیف کشته شد.
برپاشده، افتتاحشده، آغازشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he inaugurated theater hall
سالن تئاتر افتتاحشده
the recently inaugurated embassy
سفارت تازه افتتاحشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inaugurated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inaugurated