آخرین به‌روزرسانی:

Finale

fɪˈnæli fɪˈnɑːli

شکل جمع:

finales

معنی و نمونه‌جمله

noun

بخش آخر، (موسیقی) آهنگ نهایی، آخر، عاقبت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

This was the sad finale of all their hopes.

این پایان غم‌انگیز همه‌ی آرزوهای آنان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد finale

  1. noun ending of an event
    Synonyms:
    end finish close conclusion termination windup cessation climax culmination summation button end piece closer last act epilogue denouement payoff consummation afterpiece finis peroration crowning glory chaser blow-off swan song
    Antonyms:
    start beginning opening debut first act

لغات هم‌خانواده finale

ارجاع به لغت finale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «finale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/finale

لغات نزدیک finale

پیشنهاد بهبود معانی