Intact

ɪnˈtækt ɪnˈtækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
دست‌نخورده، بی‌عیب، سالم، کامل، صدمه‌ندیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Despite the accident, the contents of the box remained intact.
- باوجود تصادف، محتویات جعبه صدمه ندید.
- Our monetary reserves are still intact.
- ذخایر پولی ما هنوز دست‌نخورده باقی مانده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intact

  1. adjective undamaged; all in one piece
    Synonyms: complete, entire, flawless, imperforate, indiscrete, perfect, scatheless, sound, together, unblemished, unbroken, uncut, undefiled, unharmed, unhurt, unimpaired, uninjured, unmarred, unscathed, untouched, unviolated, whole
    Antonyms: broken, damaged, defective, harmed, hurt, injured, violated

ارجاع به لغت intact

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intact

لغات نزدیک intact

پیشنهاد بهبود معانی