فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Int

ɪnt ɪnt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation

هوش، ذکاوت، خرد

The int community

خرد جمعی

The int officer quickly decrypted the coded message.

ذکاوت افسر به‌سرعت پیام رمزگذاری شده را رمزگشایی کرد.

abbreviation

رهگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The int feature in the software allows users to intercept and analyze network traffic.

ویژگی رهگیری در نرم‌افزار به کاربران اجازه می‌دهد تا ترافیک شبکه را رهگیری و تجزیه‌وتحلیل کنند.

The int. phone call lasted only a few minutes.

رهگیری تماس تلفنی فقط چند دقیقه طول کشید.

abbreviation

بهره

The int rate for the loan is 3%.

نرخ بهره برای وام ۳ درصد است.

The int on my savings account is quite low.

بهره‌ی حساب پس‌انداز من بسیار کم است.

abbreviation

موقت

The int report will be ready by tomorrow.

گزارش موقت تا فردا آماده خواهد شد.

Please submit the int proposal by the end of the week.

لطفاً پیشنهاد موقت را تا پایان هفته ارسال کنید.

abbreviation

داخل، درون

The car's int. was spacious and comfortable.

داخل ماشین جادار و راحت بود.

The int. of the house was beautifully decorated.

داخل خانه به‌زیبایی تزئین شده بود.

abbreviation

حرف ندا

"Int! I can't believe we won the game!"

وای! نمی‌توانم باور کنم که ما بازی را بردیم!

Int! That movie was amazing!

اوه! آن فیلم شگفت‌انگیز بود!

abbreviation

متوسط

After completing the beginner course, he moved on to the int level.

پس‌از گذراندن دوره‌ی مبتدی به سطح متوسط رفت.

The int class is a prerequisite for the advanced course in graphic design.

کلاس سطح متوسط پیش‌نیاز دوره‌ی پیشرفته‌ی طراحی گرافیک است.

abbreviation

داخلی

The int memory of the computer is running low.

حافظه‌ی داخلی کامپیوتر روبه‌اتمام است.

The int power supply is crucial for the device's functionality.

منبع تغذیه‌ی داخلی برای عملکرد دستگاه بسیار مهم است.

abbreviation

بین‌المللی

The int airport is known for its excellent facilities and services.

فرودگاه بین‌المللی به‌دلیل امکانات و خدمات عالی خود شناخته شده است.

The int conference attracted participants from all over the world.

کنفرانس بین‌المللی شرکت‌کنندگانی را از سراسر جهان جذب کرد.

abbreviation

مفسر، مترجم

An int can be a program that executes code line by line.

یک مفسر می‌تواند برنامه‌ای باشد که کد را خط به خط اجرا می‌کند.

The int's role is crucial in translating commands.

نقش مترجم در ترجمه‌ی دستورات بسیار مهم است.

abbreviation

تقاطع، چهارراه

Be cautious when approaching the int of Smith Road and Johnson Lane.

هنگام نزدیک شدن به تقاطع اسمیت و لین جانسون محتاط باشید.

The int of Azadi is a popular tourist spot in the city.

چهارراه آزادی یک نقطه‌ی توریستی محبوب در شهر است.

abbreviation

فاصله

The int between each course during the meal allowed us to savor the flavors.

فاصله‌ی بین هر وعده‌ی غذایی در طول شام به ما این امکان را می‌دهد که طعم‌ها را بچشیم.

The int between lightning and thunder is a good way to estimate the distance of a storm.

فاصله‌ی بین رعدوبرق و غرش راه خوبی برای تخمین فاصله‌ی طوفان است.

abbreviation

مصاحبه

The HR manager will conduct the int at 2 PM.

مدیر منابع انسانی مصاحبه را در ساعت ۲ بعدازظهر انجام خواهد داد.

Please bring your resume and be prepared for the int tomorrow.

لطفا رزومه‌ی خود را همراه داشته باشید و برای شرکت در مصاحبه‌ی فردا آماده باشید.

abbreviation

(فعل) لازم، ناگذر

An intransitive verb is a verb that doesn’t require a direct object

فعل ناگذر فعلی است که به مفعول مستقیم نیاز ندارد.

What is transitive and intransitive verbs?

افعال متعدی و لازم چیست؟

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت int

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «int» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/int

لغات نزدیک int

پیشنهاد بهبود معانی