هوش، ذکاوت، خرد
The int community
خرد جمعی
The int officer quickly decrypted the coded message.
ذکاوت افسر بهسرعت پیام رمزگذاری شده را رمزگشایی کرد.
رهگیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The int feature in the software allows users to intercept and analyze network traffic.
ویژگی رهگیری در نرمافزار به کاربران اجازه میدهد تا ترافیک شبکه را رهگیری و تجزیهوتحلیل کنند.
The int. phone call lasted only a few minutes.
رهگیری تماس تلفنی فقط چند دقیقه طول کشید.
بهره
The int rate for the loan is 3%.
نرخ بهره برای وام ۳ درصد است.
The int on my savings account is quite low.
بهرهی حساب پسانداز من بسیار کم است.
موقت
The int report will be ready by tomorrow.
گزارش موقت تا فردا آماده خواهد شد.
Please submit the int proposal by the end of the week.
لطفاً پیشنهاد موقت را تا پایان هفته ارسال کنید.
داخل، درون
The car's int. was spacious and comfortable.
داخل ماشین جادار و راحت بود.
The int. of the house was beautifully decorated.
داخل خانه بهزیبایی تزئین شده بود.
حرف ندا
"Int! I can't believe we won the game!"
وای! نمیتوانم باور کنم که ما بازی را بردیم!
Int! That movie was amazing!
اوه! آن فیلم شگفتانگیز بود!
متوسط
After completing the beginner course, he moved on to the int level.
پساز گذراندن دورهی مبتدی به سطح متوسط رفت.
The int class is a prerequisite for the advanced course in graphic design.
کلاس سطح متوسط پیشنیاز دورهی پیشرفتهی طراحی گرافیک است.
داخلی
The int memory of the computer is running low.
حافظهی داخلی کامپیوتر روبهاتمام است.
The int power supply is crucial for the device's functionality.
منبع تغذیهی داخلی برای عملکرد دستگاه بسیار مهم است.
بینالمللی
The int airport is known for its excellent facilities and services.
فرودگاه بینالمللی بهدلیل امکانات و خدمات عالی خود شناخته شده است.
The int conference attracted participants from all over the world.
کنفرانس بینالمللی شرکتکنندگانی را از سراسر جهان جذب کرد.
مفسر، مترجم
An int can be a program that executes code line by line.
یک مفسر میتواند برنامهای باشد که کد را خط به خط اجرا میکند.
The int's role is crucial in translating commands.
نقش مترجم در ترجمهی دستورات بسیار مهم است.
تقاطع، چهارراه
Be cautious when approaching the int of Smith Road and Johnson Lane.
هنگام نزدیک شدن به تقاطع اسمیت و لین جانسون محتاط باشید.
The int of Azadi is a popular tourist spot in the city.
چهارراه آزادی یک نقطهی توریستی محبوب در شهر است.
فاصله
The int between each course during the meal allowed us to savor the flavors.
فاصلهی بین هر وعدهی غذایی در طول شام به ما این امکان را میدهد که طعمها را بچشیم.
The int between lightning and thunder is a good way to estimate the distance of a storm.
فاصلهی بین رعدوبرق و غرش راه خوبی برای تخمین فاصلهی طوفان است.
مصاحبه
The HR manager will conduct the int at 2 PM.
مدیر منابع انسانی مصاحبه را در ساعت ۲ بعدازظهر انجام خواهد داد.
Please bring your resume and be prepared for the int tomorrow.
لطفا رزومهی خود را همراه داشته باشید و برای شرکت در مصاحبهی فردا آماده باشید.
(فعل) لازم، ناگذر
An intransitive verb is a verb that doesn’t require a direct object
فعل ناگذر فعلی است که به مفعول مستقیم نیاز ندارد.
What is transitive and intransitive verbs?
افعال متعدی و لازم چیست؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «int» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/int