امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Silvery

ˈsɪlvri ˈsɪlvri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
نقره فام، سیمین، سفید، براق، صاف، سیم اندود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- in the light of silvery moon
- در نور ماه سیمگون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silvery

  1. adjective Shining
    Synonyms:
    silver shiny glittering argent brilliant silvern silverish
  1. adjective Musical
    Synonyms:
    melodious resonant silvern sonorous

ارجاع به لغت silvery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silvery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/silvery

لغات نزدیک silvery

پیشنهاد بهبود معانی