فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Silverware

ˈsɪlvərˌwɛər ˈsɪlvəweə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2

ظروف نقره، نقره‌آلات، سرویس قاشق‌چنگال نقره، سرویس غذاخوری نقره

The silverware gleamed under the chandelier.

ظروف نقره زیر لوستر برق می‌زد.

Please remember to wash and dry the silverware after dinner.

لطفاً به یاد داشته باشید که سرویس غذاخوری نقره را بعداز شام بشویید و خشک کنید.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی جام نقره، کاپ قهرمانی نقره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The team proudly displayed their silverware collection in a glass cabinet.

این تیم با افتخار مجموعه‌ی جام نقره‌ی خود را در یک قفسه‌ی شیشه‌ای به نمایش گذاشتند.

After winning the championship, they were awarded shiny silverware as trophies.

پس‌از کسب عنوان قهرمانی، به آن‌ها کاپ قهرمانی نقره‌ای براق به‌عنوان جایزه اهدا شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silverware

  1. noun
    Synonyms:
    cutlery flatware silver service silver-plate hollow ware

ارجاع به لغت silverware

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silverware» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silverware

لغات نزدیک silverware

پیشنهاد بهبود معانی