ظروف نقره، نقرهآلات، سرویس قاشقچنگال نقره، سرویس غذاخوری نقره
The silverware gleamed under the chandelier.
ظروف نقره زیر لوستر برق میزد.
Please remember to wash and dry the silverware after dinner.
لطفاً به یاد داشته باشید که سرویس غذاخوری نقره را بعداز شام بشویید و خشک کنید.
انگلیسی بریتانیایی جام نقره، کاپ قهرمانی نقره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team proudly displayed their silverware collection in a glass cabinet.
این تیم با افتخار مجموعهی جام نقرهی خود را در یک قفسهی شیشهای به نمایش گذاشتند.
After winning the championship, they were awarded shiny silverware as trophies.
پساز کسب عنوان قهرمانی، به آنها کاپ قهرمانی نقرهای براق بهعنوان جایزه اهدا شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «silverware» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silverware