فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cutlery

ˈkʌtləri ˈkʌtləri ˈkʌtlri

شکل جمع:

cutleries

توضیحات:

در انگلیسی آمریکایی در معنای اول به جای cutlery از flatware استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2

انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی کارد و چنگال و قاشق

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

She carefully placed the cutlery in the drawer.

کارد و چنگال و قاشق را با دقت در کشو گذاشت.

The elegant table was adorned with beautiful silver cutlery.

میز شیک با کارد و چنگال و قاشق نقره‌ای زیبا آراسته شده بود.

noun countable

چاقوفروشی، چاقوسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Many renowned chefs swear by the quality of our cutlery.

تجارت چاقوفروشی پدربزرگ من در طول نسل‌ها منتقل شده است.

The cutlery industry has been flourishing in this town for centuries.

صنعت چاقوسازی سده‌ها در این شهر رونق داشته است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutlery

  1. noun a cutting implement; a tool for cutting
    Synonyms:
    cutter cutting tool teaspoon
  1. noun tableware implements for cutting and eating food
    Synonyms:
    eating utensil

ارجاع به لغت cutlery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutlery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cutlery

لغات نزدیک cutlery

پیشنهاد بهبود معانی