امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Performer

    pərˈfɔːrmər pəˈfɔːmə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      performers

    معنی‌ها

    noun countable B1
    ایفاکننده، اجراکننده، انجام‌دهنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun countable
    نوازنده
    noun countable
    بازیگر، آرتیست (سینما و غیره)، هنرپیشه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد performer

    1. noun One who plays a musical instrument
      Synonyms: musician, player, actor, entertainer, actress, trouper, thespian, mime, artiste, singer, comedian, acrobat, artist, comedienne, aerosaltant, comic, performing artist, contortionist, doer, magician, equilibrist, funambulist, clown, impersonator, ham, star, tumbler, worker

    لغات هم‌خانواده performer

    ارجاع به لغت performer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «performer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/performer

    لغات نزدیک performer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند