شکل جمع:
actressesسینما و تئاتر هنر هنرپیشهی زن، بازیگر زن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She aspired to be an actress from a very young age.
از سن بسیار کم آرزو داشت بازیگر شود.
The famous actress graced the red carpet with her presence.
بازیگر مشهور فرش قرمز را با حضورش زیبنده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «actress» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/actress