فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Doer

ˈduːər ˈduːə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

کننده، فاعل، نماینده، عامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a doer of good

نیکوکار

He is a thinker but not a doer.

او متفکر است؛ ولی اهل عمل نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doer

  1. noun go-getter
    Synonyms:
    achiever busy person dynamo energetic person motivator risk-taker man of action woman of action mover and shaker

ارجاع به لغت doer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doer

لغات نزدیک doer

پیشنهاد بهبود معانی