کننده، فاعل، نماینده، عامل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a doer of good
نیکوکار
He is a thinker but not a doer.
او متفکر است؛ ولی اهل عمل نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «doer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doer