آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ دی ۱۴۰۲

    Does

    dəz dəz

    گذشته‌ی ساده:

    did

    شکل سوم:

    done

    وجه وصفی حال:

    doing

    معنی does | جمله با does

    حال ساده‌ی فعل do (با he و she و it می‌آید)

    She does yoga every morning.

    او هر روز صبح یوگا می‌کند.

    He does not have the ability to manage this large company.

    او توانایی اداره‌ی این شرکت بزرگ را ندارد.

    noun plural

    جانورشناسی شکل جمع doe (مادگان بالغ مثل بز و گوزن و خرگوش و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    I saw a group of does crossing the road.

    دسته‌ای از مادگان بالغ را دیدم که داشتند از جاده عبور می‌کردند.

    The hunter aimed his rifle at the group of does.

    شکارچی تفنگ خود را به سمت دسته‌ی مادگان بالغ نشانه گرفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد does

    1. verb to use, as a drug
      Synonyms:
      takes ingests
    1. verb behave in a certain manner; show a certain behavior; conduct or comport oneself
      Synonyms:
      acts seems appears behaves
    1. verb carry out or practice; as of jobs and professions
      Synonyms:
      practices exercises visits tours explores arranges sets dresses journeys
    1. verb engage in
      Synonyms:
      makes
    1. verb to present a play, etc.
      Synonyms:
      produces gives
    1. verb to fare
      Synonyms:
      proceeds manages
    1. verb proceed or get along
      Synonyms:
      comes fares performs deciphers
    1. verb spend time in prison or in a labor camp
      Synonyms:
      serves answers suffices
    1. verb give rise to; cause to happen or occur, not always intentionally
      Synonyms:
      makes causes effects
    1. verb to bring to a close
      Synonyms:
      finishes concludes fulfills
    1. verb carry on or function
      Synonyms:
      manages completes executes performs fulfills
      Antonyms:
      fails misses neglects loses passes idles defers undoes destroys
    1. verb to discharge one's responsibilities
      Synonyms:
      accomplishes executes effects

    سوال‌های رایج does

    گذشته‌ی ساده does چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده does در زبان انگلیسی did است.

    شکل سوم does چی میشه؟

    شکل سوم does در زبان انگلیسی done است.

    وجه وصفی حال does چی میشه؟

    وجه وصفی حال does در زبان انگلیسی doing است.

    ارجاع به لغت does

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «does» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/does

    لغات نزدیک does

    • - doe
    • - doer
    • - does
    • - doeskin
    • - doesn't
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.