حال سادهی فعل do (با he و she و it میآید)
She does yoga every morning.
او هر روز صبح یوگا میکند.
He does not have the ability to manage this large company.
او توانایی ادارهی این شرکت بزرگ را ندارد.
جانورشناسی شکل جمع doe (مادگان بالغ مثل بز و گوزن و خرگوش و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw a group of does crossing the road.
دستهای از مادگان بالغ را دیدم که داشتند از جاده عبور میکردند.
The hunter aimed his rifle at the group of does.
شکارچی تفنگ خود را به سمت دستهی مادگان بالغ نشانه گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «does» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/does