امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Impersonator

    ɪmˈpɜrːsneɪt̬ər ɪmˈpɜːsəneɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    شخصیت‌دهنده، بازی‌کننده سهم کسی در نمایش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد impersonator

    1. noun Someone who (fraudulently) assumes the appearance of another
      Synonyms:
      imitator incognita
    1. noun A performer skilled at copying the manner or expression of another
      Synonyms:
      mime mimic

    ارجاع به لغت impersonator

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «impersonator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impersonator

    لغات نزدیک impersonator

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return