امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impertinency

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( impertinence ) جسارت، فضولی، گستاخی، نامربوطی، بی‌ربطی، نابه‌هنگامی، بی‌موقعی، اهانت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت impertinency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impertinency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impertinency

لغات نزدیک impertinency

پیشنهاد بهبود معانی