آخرین به‌روزرسانی:
Imperturbability
معنی imperturbability | جمله با imperturbability
noun
uncountable
آرامش، خونسردی، توانایی حفظ آرامش، تشویش‌ناپذیری، توانایی حفظ خونسردی، ملایمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The imperturbability of the yoga instructor was impressive.
آرامش مربی یوگا تحسین‌برانگیز بود.
Her imperturbability in the face of criticism showed her strength of character.
خونسردی او در مواجهه با انتقاد قدرت شخصیتش را نشان می‌داد.
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد imperturbability
-
noun a stable, calm state of the emotionsSynonyms:composure cool coolness equanimity balance poise collectedness self-possession aplomb nonchalance imperturbableness sang-froid unflappability
ارجاع به لغت imperturbability
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «imperturbability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imperturbability
لغات نزدیک imperturbability
- - impertinency
- - impertinent
- - imperturbability
- - imperturbable
- - imperturbation