کج، کجوکوله، یکوری
The off-kilter design of the building made it stand out among the other structures in the city.
طراحی کج این ساختمان آن را در میان دیگر سازههای شهر متمایز کرده است.
The table leg was off-kilter.
پایهی میز یکوری بود.
غیرعادی، عجیبوغریب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His off-kilter approach to problem-solving often led to innovative solutions.
رویکرد غیرعادی او برای حل مسئله اغلب به راهحلهای نوآورانه منتهی میشد.
The artist's off-kilter paintings were both intriguing and thought-provoking.
نقاشیهای عجیبوغریب این هنرمند هم جذاب بودند و هم تأملبرانگیز.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «off-kilter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/off-kilter