غیرعادی، خارج از رسم، بیمورد، مغایر، متناقض، بیشباهت، غیرمتشابه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The caring the bitch shows for the kittens is anomalous.
مراقبت این سگ ماده از بچهگربهها غیرعادی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «anomalous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anomalous