فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heteroclite

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun

نابهنجار، ناهنجار، غیرطبیعی، غیرعادی

a heteroclite appearance

ظاهر نابهنجار

The heteroclite behavior of the suspect made the police officer suspicious.

رفتار غیرطبیعی این مظنون، افسر پلیس را مشکوک کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new employee was a heteroclite.

کارمند جدید فردی غیرعادی بود.

noun countable

دستور زبان لغت بی‌قاعده (در تصریف)

link-banner

آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The word "goose" is a heteroclite in English, as its plural form is "geese".

لغت goose در زبان انگلیسی لغتی بی‌قاعده است، زیرا شکل جمع آن geese است.

"Tooth" is a heteroclite noun as its plural form is "teeth" instead of "tooths".

tooth یک لغت بی‌قاعده است زیرا شکل جمع آن teeth است به جای tooths.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت heteroclite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heteroclite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heteroclite

لغات نزدیک heteroclite

پیشنهاد بهبود معانی