نابهنجار، ناهنجار، غیرطبیعی، غیرعادی
a heteroclite appearance
ظاهر نابهنجار
The heteroclite behavior of the suspect made the police officer suspicious.
رفتار غیرطبیعی این مظنون، افسر پلیس را مشکوک کرد.
The new employee was a heteroclite.
کارمند جدید فردی غیرعادی بود.
دستور زبان لغت بیقاعده (در تصریف)
آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The word "goose" is a heteroclite in English, as its plural form is "geese".
لغت goose در زبان انگلیسی لغتی بیقاعده است، زیرا شکل جمع آن geese است.
"Tooth" is a heteroclite noun as its plural form is "teeth" instead of "tooths".
tooth یک لغت بیقاعده است زیرا شکل جمع آن teeth است به جای tooths.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heteroclite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heteroclite