(بهویژه از نظر جنسی) کژراه، منحرف
His perverted behavior caused his expulsion.
رفتار انحرافی او موجب اخراجش گردید.
تحریفشده، دژ کاربرده، واتگشت شده
A sentence whose meaning has been perverted.
جملهای که معنی آن تحریف شده است.
نامعقول
نابهنجار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perverted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perverted