امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perverted

pərˈvɜrːt̬ɪd pəˈvɜːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(به‌ویژه از نظر جنسی) کژراه، منحرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- His perverted behavior caused his expulsion.
- رفتار انحرافی او موجب اخراجش گردید.
adjective
گمراه، دچار ضلالت
adjective
تحریف‌شده، دژ کاربرده، واتگشت شده
- A sentence whose meaning has been perverted.
- جمله‌ای که معنی آن تحریف شده است.
adjective
نامعقول
adjective
نابهنجار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perverted

  1. adjective immoral, evil
    Synonyms:
    abandoned aberrant abnormal abused contorted corrupt corrupted debased debauched defiled depraved deviant deviating distorted foreign grotesque impaired kinky misguided misused monstrous outraged polluted queer sick tainted twisted unhealthy unnatural vicious vitiate vitiated warped wicked
    Antonyms:
    clean good healthy moral

ارجاع به لغت perverted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perverted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perverted

لغات نزدیک perverted

پیشنهاد بهبود معانی