سومشخص مفرد:
knotsوجه وصفی حال:
knottingگرهدار، برآمده، قلنبه، سفت، دشوار، جمع شده، ازدحام کرده، کلالهدار، منگولهدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a knotted situation
وضعیت گرهخورده (یا دشوار)
وجه وصفی حال knotted در زبان انگلیسی knotting است.
سومشخص مفرد knotted در زبان انگلیسی knots است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knotted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knotted