گرهدار، پیچدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A gnarled old oak tree stood at the entrance.
یک درخت بلوط کهن و پرپیچوگره در جلو ورودی قرار داشت.
The old farmer's hands were gnarled.
دستان پیرمرد روستایی زبر و پینه خورده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gnarled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gnarled