امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gnarled

nɑːrld nɑːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گره‌دار، پیچ‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A gnarled old oak tree stood at the entrance.
- یک درخت بلوط کهن و پرپیچ‌وگره در جلو ورودی قرار داشت.
- The old farmer's hands were gnarled.
- دستان پیرمرد روستایی زبر و پینه خورده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gnarled

  1. adjective knotted
    Synonyms:
    bent contorted crooked deformed distorted gnarly knurled leathery out of shape rough rugged tortured twisted weather-beaten wrinkled
    Antonyms:
    straight unbent uncurled untwisted

ارجاع به لغت gnarled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gnarled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gnarled

لغات نزدیک gnarled

پیشنهاد بهبود معانی