فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wool

wʊl wʊl

شکل جمع:

wools

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1

پشم، مو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

wool trade

تجارت پشم

sheep wool

پشم گوسفند

نمونه‌جمله‌های بیشتر

made of virgin wool

ساخته شده از پشم بکر

steel wool

پشم فلزی (سیم ظرف‌شویی)

noun uncountable

کاموا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a skein of knitting wool

یک کلاف کاموای بافتنی

The sweater was made of a fine wool.

ژاکت از کاموای ظریف درست شده بود.

noun countable

پوشاک محصولی از پشم، جامه‌ی پشمی، پارچه‌ی پشمی

a wool blanket

یک پتوی پشمی

The wool fabric was used to make a beautiful quilt.

از پارچه‌ی پشمی برای درست کردن لحافی زیبا استفاده می‌شد.

noun uncountable

گیاه‌شناسی کرک (ساختاری روی برگ‌های گیاهان شبیه به موهای کوچک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The wool on the leaves of the plant protected it from the cold.

کرک روی برگ‌های گیاه آن‌ را از سرما محافظت می‌کرد.

The wool on the plant's leaves kept it warm in the winter.

کرک روی برگ‌های گیاه آن را در زمستان گرم نگه می‌داشت.

noun uncountable

پشم سنگ، پشم سرباره

The insulation in the attic was made from wool fibers.

عایق اتاق زیر شیروانی از الیاف پشم سنگ شده ساخته شده است.

The wool was dyed a vibrant shade of blue.

پشم سرباره با سایه‌روشن آبی رنگ شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wool

  1. noun fleecy fiber, especially of sheep
    Synonyms:
    fleece yarn lamb's wool alpaca llama angora wool Australian wool shetland wool botany wool vicuna vicuña mineral wool glass-wool Berlin wool German wool
  1. noun cloth made from wool
    Synonyms:
    woolen fabric material fleece yarn cashmere flannel tweed worsted gabardine suiting serge broadcloth duffel merino frieze mohair

Collocations

in the wool

(استرالیا - گوسفند) آماده‌ی پشم‌چینی

Idioms

all wool and a yard wide

(امریکا - عامیانه) اصیل، مرغوب، اعلا، بی‌تقلب

in one's wool

مزاحم، سر خر

pull the wool over someone's eyes

گول زدن، سر کسی شیره مالیدن، سر کسی کلاه گذاشتن، فریب دادن

wrap somebody up in cotton wool

(انگلیس - عامیانه) لوس بار آوردن

لغات هم‌خانواده wool

ارجاع به لغت wool

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wool» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wool

لغات نزدیک wool

پیشنهاد بهبود معانی