پارچهی گاباردین
The tailor recommended using gabardine fabric for the trousers.
خیاط استفاده از پارچهی گاباردین را برای شلوار پیشنهاد کرد.
I need to buy some gabardine for my sewing project.
برای پروژهی خیاطیام باید مقداری پارچهی گاباردین بخرم.
پوشاک لباسی از پارچهی گاباردین (مخصوصاً کت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wore a stylish gabardine jacket to the business meeting.
او در جلسهی کاری یک کت شیک از پارچهی گاباردین پوشید.
His gabardine suit looked impeccable at the wedding ceremony.
کتشلوار گاباردین او در مراسم عروسی عالی به نظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gabardine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gabardine