آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Fluffy

ˈflʌfi ˈflʌfi

صفت تفضیلی:

fluffier

صفت عالی:

fluffiest

معنی fluffy | جمله با fluffy

adjective

پشمالو، نرم، لطیف، کرکی

He gave her a fluffy teddy bear for her birthday.

او خرس عروسکی پشمالویی برای تولدش هدیه داد.

The scarf was made of fluffy wool that felt very cozy.

شال از پشم نرم ساخته شده بود که احساس راحتی زیادی داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

fluffy puppies

توله سگ‌های نرم و پشمالو

fluffy chickens

جوجه‌های نرم و پنبه‌مانند

adjective

سبک، پفکی، نرم، هواگرفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Whisk the mixture until it turns light and fluffy.

مواد را هم بزنید تا سبک شوند و هوا بگیرند.

This bread is so fluffy that it melts in your mouth.

این نان آن‌قدر پفکی است که در دهان ذوب می‌شود.

adjective

سبک، بی‌اهمیت، سطحی، سرگرم‌کننده، بی‌عمق

Fluffy comedies are popular because they’re easy to watch and enjoyable.

کمدی‌های سرگرم‌کننده محبوب هستند چون تماشای آن‌ها آسان و لذت‌بخش است.

He was criticized for giving fluffy answers during the interview.

او به‌خاطر پاسخ‌های سطحی درطول مصاحبه مورد انتقاد قرار گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fluffy

  1. adjective soft, furry
    Antonyms:

سوال‌های رایج fluffy

صفت تفضیلی fluffy چی میشه؟

صفت تفضیلی fluffy در زبان انگلیسی fluffier است.

صفت عالی fluffy چی میشه؟

صفت عالی fluffy در زبان انگلیسی fluffiest است.

ارجاع به لغت fluffy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fluffy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fluffy

لغات نزدیک fluffy

پیشنهاد بهبود معانی