با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Nappy

ˈnæpi ˈnæpi British: ˈnæpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nappies
  • صفت تفضیلی:

    more nappy
  • صفت عالی:

    most nappy

معنی‌ها

  • adjective
    ژولیده، فرفری، پیچ‌خورده، گره‌خورده
  • noun countable
    پوشک بچه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nappy

  1. adjective fuzzy
    Synonyms: downy, frizzy, furry, hairy, kinky, napped, velutinous, woolly

ارجاع به لغت nappy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nappy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nappy

لغات نزدیک nappy

پیشنهاد بهبود معانی