فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Diaper

ˈdaɪpər ˈdaɪəpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    diapered
  • شکل سوم:

    diapered
  • سوم شخص مفرد:

    diapers
  • وجه وصفی حال:

    diapering
  • شکل جمع:

    diapers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پوشک، کهنه‌ی بچه
    • - We need to change the baby's diaper.
    • - لازم است که کهنه‌ی بچه را عوض کنیم.
    • - a disposable diaper
    • - پوشک یکبار مصرف
  • verb - transitive
    پوشک بچه را عوض کردن
    • - I can help diaper him.
    • - می‌توانم در پوشک کردنش کمک کنم.
    • - I'm not good at diapering my baby.
    • - خوب بلد نیستم کودکم را پوشک کنم.
  • verb - transitive
    گل‌وبوته‌دار کردن، گل‌وبوته کشیدن
  • noun countable
    پارچه، دستمال
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد diaper

  1. noun Garment consisting of a folded cloth drawn up between the legs and fastened at the waist; worn by infants to catch excrement
    Synonyms: nappy, napkin

ارجاع به لغت diaper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diaper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diaper

لغات نزدیک diaper

پیشنهاد بهبود معانی