با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Diaper

ˈdaɪpər ˈdaɪəpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    diapered
  • شکل سوم:

    diapered
  • سوم‌شخص مفرد:

    diapers
  • وجه وصفی حال:

    diapering
  • شکل جمع:

    diapers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پوشک، کهنه‌ی بچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We need to change the baby's diaper.
- لازم است که کهنه‌ی بچه را عوض کنیم.
- a disposable diaper
- پوشک یکبار مصرف
verb - transitive
پوشک بچه را عوض کردن
- I can help diaper him.
- می‌توانم در پوشک کردنش کمک کنم.
- I'm not good at diapering my baby.
- خوب بلد نیستم کودکم را پوشک کنم.
verb - transitive
گل‌وبوته‌دار کردن، گل‌وبوته کشیدن
noun countable
پارچه، دستمال
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diaper

  1. noun Garment consisting of a folded cloth drawn up between the legs and fastened at the waist; worn by infants to catch excrement
    Synonyms: nappy, napkin

ارجاع به لغت diaper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diaper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diaper

لغات نزدیک diaper

پیشنهاد بهبود معانی