با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Napkin

ˈnæpkɪn ˈnæpkɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    napkins

توضیحات

همچنین می‌توان در معنای اول از serviette به‌ جای napkin استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    دستمال (یک تکه پارچه یا کاغذ مربعی کوچک که هنگام غذا خوردن برای محافظت از لباس یا تمیز کردن دهان یا انگشتان از آن استفاده می‌شود)
    • - Can you please pass me a napkin?
    • - می‌شه لطفاً یک دستمال به من بدی؟
    • - She wiped her mouth with a napkin after eating.
    • - بعد از خوردن غذا دهانش را با دستمال پاک کرد.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی پوشک (مخصوص نوزادان و همچنین بزرگسالانی که بی‌اختیاری ادرار دارند)
    • - The baby's napkin needs to be changed.
    • - پوشک نوزاد باید عوض شود.
    • - The mother used a safety pin to fasten the napkin around her baby's waist.
    • - مادر از سنجاق قفلی برای بستن پوشک به دور کمر نوزادش استفاده کرد.
  • noun countable
    نوار بهداشتی (زنانه)
    • - I always keep a napkin in my purse for emergencies.
    • - من همیشه برای مواقع اضطراری نوار بهداشتی در کیفم نگه می‌دارم.
    • - Her napkin is bloody.
    • - نوار بهداشتی‌اش خونی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد napkin

  1. noun linen
    Synonyms: cloth, doily, moist towelette, serviette, towel, wipe

ارجاع به لغت napkin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «napkin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/napkin

لغات نزدیک napkin

پیشنهاد بهبود معانی