Doily

    ˈdɔɪli ˈdɔɪli
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    چهار حالت نوشتاری دیگر این لغت doiley و doilie و doyly و doyley هستند.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (پارچه یا کاغذ یا توری و غیره) زیربشقابی، دستمال کوچک (برای دکور و همچنین حفظ رویه‌ی میز از حرارت ظرف‌های داغ)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - a white lace doily
    - زیربشقابی توری سفید
    - a crocheted doyly
    - دستمال کوچک قلاب‌بافی‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد doily

    1. noun A small round piece of linen placed under a dish or bowl
      Synonyms: doyley, doyly

    ارجاع به لغت doily

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «doily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doily

    لغات نزدیک doily

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند