آشفته، پریشان، پریشانحواس، گیج (شخص)، درهمبرهم، مغشوش (فکر و غیره)
His woolly-headed response to the question only confused the audience further.
پاسخ درهمبرهم او به این پرسش تنها مخاطب را بیشتر گیج کرد.
The woolly-headed individual often appeared lost in thought.
این شخص پریشانحواس اغلب در فکر فرو میرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «woolly-headed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/woolly-headed