گذشتهی ساده:
wedgedشکل سوم:
wedgedسومشخص مفرد:
wedgesوجه وصفی حال:
wedgingشکل جمع:
wedgesگُوِه، گیرهی در
A small wooden wedge held the window open.
گوهی چوبی کوچکی، پنجره را باز نگه داشته بود.
She jammed a rubber wedge under the wheel to stop the car from rolling.
او گوهی لاستیکیای زیر چرخ قرار داد تا ماشین حرکت نکند.
to drive a wedge into a log with a hammer
با چکش گوه را به درون کنده راندن
برش مثلثی، قاچ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Each guest received a small wedge of apple pie.
هر مهمان یک برش مثلثی از پای سیب دریافت کرد.
He served us a wedge of cheese with crackers.
او یک قاچ پنیر، همراه با بیسکویت به ما داد.
a wedge of watermelon
یک قاچ هندوانه
کفش لژدار
در انگلیسی بریتانیایی از wedgies هم استفاده میشود.
She slipped on her favorite wedges before heading out to dinner.
قبلاز رفتن به شام، کفشهای لژدار مورد علاقهاش را پوشید.
The designer created a new line of leather wedges for the summer collection.
طراح، مجموعهای جدید از کفشهای لژدار چرمی را برای کلکسیون تابستان طراحی کرد.
ورزش (گلف) چوب گلف وج (برای ضربات بلند و کوتاهبرد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
He used a sand wedge to lift the ball out of the bunker.
او از وج شنی برای بیرون آوردن توپ از تلهی شنی استفاده کرد.
The golfer switched from an iron to a wedge for better control.
گلفباز برای کنترل بهتر، چوب گلف آهنی را به چوب وج تغییر داد.
گوه گذاشتن ثابت نگه داشتن، در موقعیت محکم قرار دادن (با گوه)
He wedged the ladder firmly against the wall before climbing up.
او نردبان را محکم به دیوار تکیه داد تا قبلاز بالا رفتن ثابت بماند.
She wedged the chair against the handle to keep the door shut.
او صندلی را محکم به دستگیره تکیه داد تا در بسته بماند.
the carpenter wedges up the legs of the bench
نجار پایههای نیمکت را با گوه محکم میکند
لای چیزی گیر کردن، در فضای تنگ فرو کردن، فشردن در میان دو چیز
A piece of wood was wedged between the two panels to keep them apart.
تکهچوبی میان دو صفحه گیر کرده بود تا آنها را از هم جدا نگه دارد.
He was wedged between the car and the tree.
او میان اتومبیل و دیوار گیر افتاده بود.
He seeks to wedge us apart and destroy us one by one.
او سعی میکند میان ما جدایی بیندازد و یکبهیک نابودمان کند.
گذشتهی ساده wedge در زبان انگلیسی wedged است.
شکل سوم wedge در زبان انگلیسی wedged است.
شکل جمع wedge در زبان انگلیسی wedges است.
وجه وصفی حال wedge در زبان انگلیسی wedging است.
سومشخص مفرد wedge در زبان انگلیسی wedges است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wedge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wedge