فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cleat

kliːt kliːt

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

میخ ته کفش‌های ورزشی، گوه، گیره، با گوه و گیره محکم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The runners wore cleated shoes.

دوندگان، کفش‌های گل‌میخ‌دار پوشیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cleat

  1. noun a support
    Synonyms:
    support block bit brace wood metal lug wedge batten spike spur chock bollard

ارجاع به لغت cleat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cleat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cleat

لغات نزدیک cleat

پیشنهاد بهبود معانی