شکل جمع:
bollardsتیرِ مهار، تیرک مهار، موت اسکله، بولارد (تیر یا پایهای کوتاه و ضخیم که برای بستن کشتیها و قایقها در بنادر کاربرد دارد)
The captain ordered the crew to fasten the ship to the bollard.
ناخدا به خدمه دستور داد تا کشتی را به تیرک مهار ببندند.
The dock workers secured the ship to the bollard before unloading the cargo.
کارگران اسکله، قبلاز تخلیهی بار، کشتی را به تیر مهار بستند.
انگلیسی بریتانیایی مانع، میلهی ترافیکی، استوانهی ترافیکی فلزی، بولارد (میلهای که در خیابانها یا مناطق خاص نصب میشود تا از ورود وسایل نقلیه به آن منطقه جلوگیری کند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bollards were placed at the entrance to the pedestrian zone.
بولاردها در ورودی منطقهی پیادهرو نصب شدند.
They installed bollards along the road to keep vehicles out of the park.
برای جلوگیری از ورود خودروها به پارک، میلههای ترافیکی را در طول جاده نصب کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bollard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bollard